بیماری بابا بزرگ عزیزم
ارکان عادت داره با باباجون (بابای مامانی) بگه بابا بزرگ . بابابزرگ امسال ماه رمضان به خاطر بیماری نتونست روزه بگیره و به خطر دو بار عملی که انجام داد خیلی ضعیف شد و البته عمل اولش خیلی سخت بود و باید ده روز منتظر گرفتن نتیجه پاتولوژی می موندیم که تواین ده روز چه قدر بهمون سخت گذشت ولی خدار رو شکر که تو این ماه مبارک همه دعاهای اطرافیان مستجاب شد و باباجون الان سرحال و سر پا شده و ما روزی هزار دفعه خدا رو شکر میکنیم که بابا جون سلامت شدند اما بی بی (مادر مامانی) تو این روزها خیلی بهش سخت گذشت همیشه چشماش اشک الود بود ولی جلوی ما گریه نمیکرد به ما قوت قلب میداد میگفت باباتون چیزیش نیست اما تو تنهاییاش همیشه گریه میکرد خدایا شکرت به ...
نویسنده :
مامان
10:32